Dastgah Mahur video

preview_player
Показать описание

Рекомендации по теме
Комментарии
Автор

اقدس خاوری ) ۱۳۰۸ – ۱۵ آبان ۱۳۸۷) با نام هنری خاطره پروانه
دستگاه ماهور
آواز: خاطره پروانه
نوازندهٔ سنتور: فرامرز پایور
تار: هوشنگ ظریف
کمانچه : رحمت الله بدیعی
تنبک : محمد اسماعیلی

شعر ازهاتف اصفهانی
چه شود به چهرهٔ زرد من ، نظری ز راه وفا کنی
که اگر کنی همه درد من ، به یکی نظاره دوا کنی
تو کمان کشیده و در کمین، که زنی به تیرم و من غمین
همهٔ غمم بود از همین، که خدا نکرده خطا کنی
اه---- جان ----اخ ---ای
شعر از سعدی
چه روزها به شب اورده ام - چه روزها به شب اورده ام - در این امید - اه----
که با وجود عزیزت ، شبی به روز آرم - اه---- جان ---- داد
چه جرم رفت - چه جرم رفت- که با ما، سخن نمی‌گویی
چه کرده‌ام - چه کرده‌ام که به هجران تو٬ سزاوارم - یار ...یار... وا خ.. اخ
من از حکایت عشق تو بس کنم هیهات
مگر اجل که ببندد -- مگر اجل که ببندد-- زبان گفتارم – یار…
مگر اجل که ببندد -- زبان گفتارم

شعر از شیخ بهائی
تا کی به تمنای وصال تو یگانه
اشکم شود، از هر مژه چون سیل روانه
اشکم شود، از هر مژه چون سیل روانه
ای تیر غمت را دل عشاق نشانه
ای تیر غمت را دل عشاق نشانه
جمعی به تو مشغول و تو غایب ز میانه
جمعی به تو مشغول و تو غایب ز میانه
بلبل به چمن، زان گل رخسار نشان دید
پروانه در آتش شد و اسرار عیان دید
عارف صفت روی تو در پیر و جوان دید
یعنی همه جا عکس رخ یار توان دید
دیوانه منم، من که روم خانه به خانه
هر در که زنم صاحب آن خانه تویی تو
هر جا که روم پرتو کاشانه تویی تو
مقصود من از کعبه و بتخانه تویی تو
مقصود تویی کعبه و بتخانه بهانه

parinaz